متن مصاحبه جناب آقای علیرضا مجاهدی مدیر عامل شرکت ردان تحریر با خبرنگار مرکز اطلاعات کاغذ ایران را با هم میخوانیم. این متن در سایت مرکز اطلاعات کاغذ ایران درج شده است:
"علیرضا مجاهدی مدیرعامل شرکت "رادان تحریر" است؛ شرکتی فعال در تولید کاغذ کاربن لس کاغذ و مقوای رنگی و نیز کاغذهای اداری که جوایز متعدد داخلی و خارجی را نیز از آن خود کرده است؛ از تندیس طلایی بهترین نام تجاری جايزه هزاره سوم (2005) گرفته تا تنديس طلایی اروپا در كيفيت (2003). او از موافقان پر و پا قرص حذف یارانههاست اما به شرط و شروطها! اینکه "دولت باید زیرساختها را برای تولید فراهم کند نه اینکه بر اصناف فشار بیاورد که اجناس را گران نکنند". مجاهدی معتقد است در صورت اجرای قانون هدفمند کردن یارانهها، شاهد بازار مکاره در حوزه کاغذ خواهیم بود؛ "بازاری که در آن تولیدکنندگان به جای اینکه در کیفیت با هم مسابقه دهند، دنبال ارزانفروشی میروند". گفتگوی خبرنگار مرکز اطلاعات کاغذ ایران را با مدیرعامل میانسال اما خوشفکر رادان تحریر بخوانید.
به عنوان سوال اول مقدمتاً خودتان و شرکت رادان تحریر را برای مخاطبان سایت مرکز اطلاعات کاغذ ایران معرفی کنید.
من علیرضا مجاهدی هستم متولد 1350 فارغالتحصیل رشته مدیریت اجرایی از سازمان مدیریت صنعتی. استارت شرکت رادان تحریر هم در سال 1376 زده شد اما عملاً کارهای مربوط به ثبت آن در همان سال آغاز شد و در سال 1377 اولین محصولمان را که در زمینه کاغذهای به هم پیوسته بود، عرضه کردیم. ما از همان ابتدا توجهمان بیشتر معطوف به کیفیت بود و به همین خاطر روی بستهبندی محصولاتمان خیلی کار کردیم و جالب اینکه سالهای اول که محصولمان را با بستهبندی و برَند عرضه میکردیم، بازار ما را دفع میِکرد! (با خنده) چون همیشه بدون برَند فروخته بودند و کارتنها بدون نام بودند.
زمینه کاری شرکت رادان تحریر چه نوع کاغذهایی است؟
همانطور که گفتم ما کارمان را با کاغذهای به هم پیوسته و فرمهای تجاری شروع کردیم؛ قبوض آب و برق و گاز و تلفن عمدتاً از این نوع کاغذهاست. به فاصله تقریباً یکسال کارمان را با کاغذ رول در انواع حرارتی جهت رولهای فکس و صندوق و عادی برای رولهای صندوق و پلاتر ادامه دادیم. آن زمان کاغذهای رول وارد میشد و در کارخانه ما رول پیچی میشد. بعد از آن در سال 1379 ما گواهینامه ایزو 9002 را از شرکت "توف" آلمان دریافت کردیم و اولین شرکت ایرانی فعال در حوزه کاغذ بودیم که ایزو گرفت.
شما تولیدکننده این نوع کاغذها بودید، نه نماینده فروش آن در ایران. درست است؟ بله. کار ما صرفاً تولید است. سال 1380 زمانی که اولین ورژن ایزو 9001 بیرون آمد، ما خودمان را با ورژن سال 2000 آپدیت کردیم. بعد از آن هم در سال 1382 و در اولین دوره جایزه ملی کیفیت ایران، مدل جدید "ای اف کیو ام" را پیاده کردیم. در سالهای بعد هم ما برای ارتقا بهرهوری و کیفیت محصولاتمان کارهای زیادی انجام دادیم و موفق به کسب جوایز متعددی شدیم. ما برای جا انداختن برَندمان تلاش زیادی کردیم و کم کم در بین قدیمی های حاضر در بازار توانستیم جایگاهی برای خودمان دست و پا کنیم.
به عنوان تولیدکننده کاغذهای اداری و کاربن لس، وضعیت تولید، عرضه این نوع از کاغذها و تقاضا برای آنها را در ایران چگونه ارزیابی میکنید؟
سالها قبل از آغاز فعالیت ما، شرکتهای زیادی در این حوزه(کاغذهای اداری) کار میکردند و ما رقیب زیاد داشتیم ولی آن زمان نیز عمده رقابت روی قیمت بود. ما سعی کردیم با ایجاد تمایز در محصولاتمان، بازار خاصی را هدف قرار دهیم تا مشتریهای خود را پیدا کنیم و من مدعی هستم که در این کار موفق شدیم و راز موفقیت هم در همین ایجاد تمایز در محصول از طریق توجه به کیفیت بود. بعد از ما هم شرکتهای جدید دیگری نیز آمدند و رفتند ولی ما با وجود همه مشکلات به کارمان ادامه دادیم و اخیراً (از پارسال) همکاریمان را با یک شرکت برای تولید کاغذهای کاربن لس شروع کردهایم. امسال هم کارمان را توسعه دادیم و در واقع کارخانه دیگری به مجموعه ما پیوسته و به همین جهت تولید کاغذ رول کاربن لس ما افزایش پیدا کرده است. با توجه به پتانسیل منطقه برای هدفگذاری آن به عنوان یک بازار مناسب، قصد داریم وارد بازار کشورهای منطقه شویم.
مشکلاتی که تولید این نوع کاغذ در ایران با آن مواجه است، چیست؟ اساساً تولید در ایران مشکل است (با خنده). یک سازمان اصولا در سه بعد مواجهه دارد. یکی مسائل درون سازمانی دیگری برون سازمانی در حوزه جغرافیای ملی و دیگری برون سازمانی فضای بین المللی است. در بعد مسائل درون سازمانی جدای مسئله مدیریت که بسیار نکته با اهمیتی است اصلیترین مشکل ما بهای تمامشده است که بالاست. خیلیها میگویند کارگر در ایران ارزان است در حالی که به نظر من اصلاً اینگونه نیست. کارگر را باید با توجه به راندمان ارزیابی کرد. اگر ما در شرایط کاملاً برابر با رقبای خارجی از نظر بهای تمام شده مواد اولیه و سربار و هزینه نیروی انسانی قرار داشته باشیم، باید 9 ماه از 12 ماه را زمان مفید کار حساب کنیم (پس از کسر تعطیلات رسمی و بین تعطیلی و بخصوص تعطیل بودن تقریبی فروردین ماه) در حالی که با توجه به زمان مفید فوق ما 17 ماه دستمزد پرداخت میکنیم چرا که 12 ماه حقوق، 2 ماه عیدی و 3 ماه هم هزینههای حق سنوات و بیمه پرداخت میکنیم. اینها جدای از عوارضی است که باید پرداخت شود. از طرف دیگر بعضی مسائل برون سازمانی دیگر نیز وجود دارد؛ مثلاً هدفمندی یارانهها. طبیعی است با اجرای چنین طرحی هزینههای انرژی بالا میرود و این مسئله به صورت مستقیم و غیرمستقیم موجب افزایش قیمت محصول میشود. بعضی مسائل بینالمللی هم داریم ؛ مثل تحریمهای اخیر، افزایش بهای دلار، محدودیت نقل و انتقال پول از کشورهای خارجی برای شرکتهای ایرانی و امثالهم. که کنترل این موارد از عهده ما خارج است.
به تاثیرات احتمالی هدفمندی یارانهها بر قیمت کاغذ اشاره کردید. در حال حاضر ما در آستانه اجرای این طرح هستیم. فکر میکنید تغییرات قیمت بیشتر به کدام یک از کاغذها تحمیل شود؟
همانطور که گفتم این هزینهها بیش از آنکه مستقیم باشد به صورت غیرمستقیم بر بازار اِعمال میشود. اگر افزایش هزینه برای یک کارخانه فرضاً 10 درصد باشد، این افزایش در قیمت محصول شاید در حد 5% ظاهر شود؛ ولی به طور غیر مستقیم از آنجائیکه کارخانجات از سایر شرکتهای تامین کننده سرویس میگیرند مثل کارتن یا ملزومات لازم برای بسته بندی و ... که آن را خودمان تولید نمیکنیم هزینه سرویسها و کالاهای دریافتی مورد استفاده جهت تولید محصولاتشان نیز افزایش خواهد یافت و همه بر روی هم تاثیر میگذاریم. مسئلهای که اخیراً مطرح شده، ممنوعیت افزایش قیمت برای 22 قلم کالا است، به نظر من منصفانه نیست چون تولیدکنندگان این کالاها تحت تاثیر عواملی که درباره آن صحبت کردیم، قرار میگیرند و به واسطه افزایش هزینههایشان قیمت کالایشان را باید بالا ببرند، تا هزینه ها را پوشش دهند ضمن اینکه خیلی از این شرکتها وامهای زیادی با بهرههای کلان گرفتهاند و به سیستم بانکی مقروض هستند و توانایی بازپرداخت آنها نیز محدود میشود که خود اثر تورمی دارد.
پس شما افزایش قیمت کاغذ را قطعی میدانید؟
تمام تولیدات تحت تاثیر افزایش هزینهها قرار میگیرند. از طرف دیگر قدرت خرید مصرفکننده هم پائین میآید و همین موجب کاهش فروش میشود و کاهش فروش هم باعث کاهش تعداد تولید و راندمان شده و موجب افزایش بهای تمامشده میشود. همه اینها موجب این میشوند که تولیدکننده نتواند کالایش را به قیمت مناسب بفروشد و ناچار از افزایش قیمت به دلیل افزایش بهای تمام شده (نه افزایش کیفیت) خواهد بود و مسئله اینجاست که در بازار رقابتی هیچ فروشندهای مایل به افزایش قیمت نیست چون وقتی قیمت پائینتر است، میتواند به تعداد بیشتری کالایش را بفروشد و اگر این کار را نکند، رقبایی هستند که مترصد هستند تا سهم بازارش را بگیرند. امروز قیمت را بازار و مصرفکننده تعیین میکند چون او حق انتخاب دارد و میتواند محصول ما را نخرد. هنر ما به عنوان مدیران واحدهای صنعتی این است که با توجه به کیفیت و برند سازی سهم بازار را افزایش داده و بهای تمامشده را پائین بیاوریم اما فقط بعضی از عوامل مرتبط با این مسئله دست ماست، بسیاری از عوامل همانطور که گفتم برون سازمانی و بینالمللی و خارج از کنترل ما به عنوان مدیران سازمانهاست.
در چنین شرایطی شما به عنوان تولیدکننده چه مکانیسمی را پیاده میکنید تا جایگاهتان را در میان مشتریان همچنان حفظ کنید. پیشنهادات به واحدهای مشابه چیست؟
یکی از بهترین مکانیسمها و در واقع تنها راه چاره برای موفقیت در رقابت، برَندسازی است. باید با استفاده از مدیریت کیفیت و مدیریت بهرهوری، برَندی خوشنام و معتبر بسازیم و با این کار است که می توانیم تشخیص دهیم مشتری دنبال چیست؟ و سهم بازارمان را حفظ کنیم به عنوان مثال مشتری حاضر است یک تیشرت با برَند خاص را 10 برابر بیشتر از قیمت تیشرتهای دیگر بخرد. وقتی دولت میآید و 22 قلم کالا از جمله کاغذ را جزو کالاهایی که افزایش قیمت آنها ممنوع است، قرار میدهد، ما عملاً ابزار برندسازی را از دست خواهیم داد و در چنین شرایطی اگر منِ نوعی قیمت محصولم را به خاطر افزایش یک خصوصیت کیفی و یا امتیازی برای مصرف کننده افزایش دادم – و مشتری هم راضی است تا به ازای سرویس بهتر و بیشتری پول بیشتری بپردازد – قرار است تعزیرات با من برخورد کند و با توجه به این مسئله، فکر میکنم بازار مکارهای پیش میآید که در آن تولیدکنندگان به جای اینکه در کیفیت با هم مسابقه دهند، دنبال ارزانفروشی میروند چون به هر حال مجبوراند افزایش برای بقای خویش بهای تمام شده کالای خود را جبران کنند و برای این کار هم راهی نیست جز اینکه یا کم فروشی کنند و یا از کیفیت بزنند ولی با قیمت قبلی بفروشند!
کمی هم مشخصتر به بازار کاغذ بپردازیم. فکر میکنید انواع کاغذ و مقوا از جمله کاربن لس دچار چه وضعیتی خواهد شد؟ گران میشود، کم میشود یا اینکه بازارشان دچار خلا میشود؟
تقاضا شاید به خاطر کاهش قدرت خرید تحت تاثیر قرار گیرد ولی خیلی کم نمیشود بلکه به خاطر مداوم بودن نیاز در جامعه، همچنان وجود دارد اما با توجه به اینکه تولید داخل نمیتواند جوابگوی همه این تقاضا باشد و ما ناچار به واردات هستیم و این کار هم در سطح گسترده در حال انجام است. اگر قرار باشد که تولیدکنندگان داخلی نتوانند قیمت محصولشان را به اندازه ای که افزایش هزینه ها را پوشش دهد افزایش دهند، تعطیل شده و واردکنندگان جای آنها را میگیرند و با توجه به محتمل بودن اتفاقاتی مانند افزایش بهای دلار، هزینههای حمل و نقل با کشتی، باید نتیجه گرفت که تاجران هم جنسشان را گران تهیه میکنند و لذا اگر دولت بخواهد با اِعمال فشار از افزایش هزینهها جلوگیری کند، یا تاجر دیگر وارد نمیکند یا تولیدکننده دست از کار میکشد. چون باید حاشیه امنیتی و حاشیه سود مورد انتظار برای گردش سرمایه وجود داشته باشد. من معتقدم اینگونه فشارها خاصیت اِلاستیکی دارد؛ مثل قانون سوم نیوتن؛ هر عملی عکسالعملی دارد مساوی و برابر آن؛ اگر منِ تولیدکننده به این نتیجه برسم که سرمایهگذاری من در صنعت کاغذ راندمان ندارد، این حرفه را ترک میکنم و میروم کار دیگری میکنم. مسئله دیگری که پیش میآید این است که تسرمایه گذاری هم مانند تولید دچار مشکل میشود. پس دولت به جای اینکه فشار بیاورد که قیمتها افزایش پیدا نکند، باید بهای تمام شده را پائین بیاورد. اگر بازار رقابتی باشد، هیچ تولیدکنندهای به خودش جرات نمیدهد قیمت کالایش را بی دلیل افزایش بدهد چون هر گونه افزایش قیمت موجب میشود که رقبا پیش بیفتند و سهم بازارش کم شود. دنیای امروز دنیای فروش با قیمت نیست بلکه فروش به قیمت است. قیمت باید ارزش مورد انتظار خریدار را پاسخ دهد. پس نیازی به کنترل در این خصوص وجود ندارد و بازار عرضه و تقاضا خودش بهترین کنترل برای قیمتهاست. من ِ نوعی تولیدکننده برای چاپخانهای که از من کاغذ میخرد، باید کاغذی تولید کنم که کاغذم برای او مقرون به صرفهتر باشد. ممکن است کاغذ را کیلویی 10 تومان گرانتر به او بفروشم اما اگر کاغذم مرغوب و ضایعاتش کمتر باشد، در نهایت کار برای چاپخانه ارزانتر درمیِآید و لذا به خریدش از من ادامه خواهد داد و من برای ایجاد چنین قابلیتی مجبور به انجام کارهایی هستم که در بهای تمام شده محصولم تاثیر مستقیم دارد. منظورم این است که این یک زنجیره است و تنها یک عامل تاثیرگذار نیست.
حدود 90 درصد کاغذ کشور از خارج وارد میشود و سهم تولیدکنندگان داخلی بسیار کم است. در چنین شرایطی فکر نمیکنید با اجرای قانون هدفمندی یارانهها در بخش کاغذ، بیشترین آسیب را تولید داخلی میبیند؟
دقیقاً. اما یک راه حل مشکل این است که تولیدکننده از بازار ایران خارج شود. یعنی کارخانه در ایران بماند ولی محصولات در داخل عرضه نشود. در این حالت وقتی دلار گران میشود، صادرکننده برنده است البته ما برای اینکه صادرکننده خوبی باشیم، باید قیمتهایمان قابل رقابت باشد. کاری که دولت چین سالها با پایین نگه داشتن ارزش پول ملی خود انجام داده است تا صادراتش را حمایت کند. کنترل قیمت دلار برای پایین نگه داشتن آن به ضرر صادرات است.
فکر میکنید ما میتوانیم در زمینه کاغذ با کشورهای منطقه رقابت کنیم؟
بله و باید بتوانیم. البته کشورهای مصر، ترکیه و عربستان خوب تولید میکنند ولی باید هدف ما رقابت با محصولات کشورهای اروپایی باشد. تولیدکنندههای ما از نظر سختافزار هیچ مشکلی ندارند و مشکل اصلی مدیریت واحدهاست؛ مثلاً راندمان منِ نوعی تولیدکننده در یک ساعت 5 تن کاغذ است اما شرکت اروپایی مشابه من 10 تن است. البته مسئلهای هم در این میان است و آن افزایش بهای تمام شده کالاست؛ من موافق این هستم که دولت همه یارانهها را از همه کالاها بردارد چرا که یک فضای رقابتی به وجود میآید اما به شرطی که زیرساختهایی را برای آزاد سازی تجارت و حذف رانتها و برابری فرصتهای تجاری فراهم کند؛ اگر یک کیلووات برق در کویت 25 تومان است، نباید منِ تولیدکننده آن را در ایران 75 تومان دریافت کنم. یعنی دولت باید زیرساختها را درست کند که برق من ارزان دربیاید. ما توان تامین نیاز داخلی را در بسیاری صنایع داریم اما چرا باید حمل و نقل ریلی ما آنقدر ضعیف باشد که ما نتوانیم کالایمان را به ارزانی به تمامی بنادر و مرزها و امراکز استانهای کشور پهناورمان حمل کنیم؟ با کاهش عوامل تاثیر گذار در بهای تمام شده است که بهای تمام شده یک کالا کاهش مییابد نه فشار.
به صادرات اشاره کردید اما مبادلات تجاری ایران با برخی کشورها با توجه به مشکلات سیاسی که بعد از قطعنامه شورای امنیت به وجود آمده، دچار مشکل شده است.
تجارت راه خودش را میرود و تاجر هم دنبال منفعت است. اگر محصول ایرانی با کیفیت ممتاز و قیمت پائینتر عرضه شود، قطعاً خریدار خودش را خواهد داشت و او حاضر است برای این محصول ریسک کند و راه حلهایی را پیدا کند. اما نباید مثل تجربهای شود که در عراق به وجود آمد و قبلتر از آن هم در جمهوری آذربایجان اتفاق افتاد که محصولات بیکیفیتی از ایران به بازار عرضه شدند و الان همه جنس ایرانی را بنجل میدانند."
با تشکراز مرکز اطلاعات کاغذ ایران
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر